English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1735 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lead the way <idiom> U جلو رفتن ونشان دادن مسیر،راهنماییی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
personalize U شخصیت را مجسم کردن ونشان دادن
to jink [colloquial] [British English] U در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
to go with the flow <idiom> U در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
blind letter U نامهای که نام ونشان روشن ندارد
Write down your full name and address . U نام ونشان کامل خودتان را بنویسید
bandwidth U محدودهای از فرکانس ها که صفحه تصویر یا CRT می پذیرد ونشان میدهد
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
to jink right [left] U ناگهان مسیر را به راست [چپ] تغییر دادن
curls U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curl U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
curled U پاس با جلو دویدن و سپس تغییر مسیر دادن
licenses U اجازه رفتن دادن
licences U اجازه رفتن دادن
palm U کش رفتن رشوه دادن
palms U کش رفتن رشوه دادن
license U اجازه رفتن دادن
licensing U اجازه رفتن دادن
licence U اجازه رفتن دادن
raced U مسابقه دادن بسرعت رفتن
to go off U بفروش رفتن نتیجه دادن
lays U نشانه رفتن قرار دادن
lay U نشانه رفتن قرار دادن
races U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
to make a move U پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
take gas U از دست دادن کنترل و به زیرموج رفتن
show one out U راه بیرون رفتن را به کسی نشان دادن
to show one out U راه بیرون رفتن را بکسی نشان دادن
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
to continue one's progress U پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crossest U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
track U تعقیب مسیر کردن
path sweeping U پاک کردن مسیر
tracks U تعقیب مسیر کردن
taxiway U مسیر تاکسی کردن
direction U مسیر هدایت کردن
setting out U پیاده کردن مسیر
tracked U تعقیب مسیر کردن
staking U پیاده کردن مسیر
routes U مسیر چیزیرا تعیین کردن
route U مسیر چیزیرا تعیین کردن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
disciplines U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
discipline U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining U نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
hopping U پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hop U پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hopped U پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
hops U پرواز دادن لنگان لنگان راه رفتن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
stabilization U برقرار کردن تعادل یاثبات گلوله در مسیر
balisage U مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
boot out <idiom> U اخراج کردن ،کسی را مجبوربه ترک یا رفتن کردن
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
meandered U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meandering U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
monroe effect U اصل مونرو متمرکز کردن نیروهای انفجاری در یک مسیر
vector U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
meanders U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
vectors U راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
maeander U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
meander U پیچ وخم داشتن مسیر پیچیدهای را طی کردن چماب
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
slanted U کج رفتن کج کردن
slant U کج رفتن کج کردن
slants U کج رفتن کج کردن
mopping up U پاک کردن رفتن
to take a walk U گردش کردن یا رفتن
to start [for] U شروع کردن رفتن [به]
conducts U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducting U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct U هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
letting U اجاره دادن اجاره رفتن
let U اجاره دادن اجاره رفتن
lets U اجاره دادن اجاره رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
pierces U رخنه کردن فرو رفتن
to push off U شروع کردن بیرون رفتن
pierce U رخنه کردن فرو رفتن
get a wiggle on <idiom> U عجله کردن با شتاب رفتن
cabbages U کش رفتن رشد پیدا کردن
walk U گردش کردن پیاده رفتن
duckings U زیر اب رفتن غوض کردن
ducked U زیر اب رفتن غوض کردن
duck U زیر اب رفتن غوض کردن
to go along U همراه رفتن همراهی کردن
to go on U جلوتر رفتن سلوک کردن
cabbage U کش رفتن رشد پیدا کردن
walks U گردش کردن پیاده رفتن
get off U روانه کردن عقب رفتن از
set on U پیش رفتن حمله کردن
get on U پیش رفتن کار کردن
walked U گردش کردن پیاده رفتن
ducks U زیر اب رفتن غوض کردن
to picture U شرح دادن [نمایش دادن] [وصف کردن]
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
bypassing U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
bypasses U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
to go places U گردش کردن [رفتن به جاهای دیدنی]
waste U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypassed U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
nose dive U ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن
drifting U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drifted U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
wastes U بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
bypass U از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
drifts U بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
tramped U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
tramp U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to abscond [from] <idiom> U ناگهان ترک کردن [در رفتن ] [اصطلاح مجازی]
tramps U باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
sinuating U حرکت کردن به طور قیقاجی قیقاج رفتن
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
To quicken ones pace . U قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
turn out <idiom> U بیرون کردنکسی ،کسی را مجبور به ترک یا رفتن کردن
routing U مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
to go one better U برکسی پیش دستی کردن روی دست کسی رفتن
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
hunter track U مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
to keep pace with something <idiom> U با چیزی برابر راه رفتن [یاد گرفتن] [تغییر کردن] [اصطلاح]
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
dual U سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1لطفا بیاین دنبالمون
1To be capable of quoting
1set the record straight
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1Arousing
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com